چه کسانی غیبت میکنند؟
افرادی که عادت به غیبت کردن دارند و مرتب از دیگران بدگویی میکنند در علم روانشناسی خصوصیات شخصیتی خاصی دارند. تمام افرادی که از احساس حقارت درونی رنج میبرند، سعی میکنند احساس خودشان را به دیگران نسبت دهند و آن را فرافکنی کنند. آنها دیگران را تخریب میکنند تا با این موازنه منفی حال خودشان را بهبود ببخشند و احساس حقارت خود را التیام دهند. آنها دیگران را هم پایین میآورند و تحقیر میکنند تا با برجسته کردن معایب و ضعفهای معمولی آدمها که در همه وجود دارد و طبیعی است، آنها را خوار و خفیف کنند. افرادی که زیاد غیبت میکنند و به این کار عادت دارند، علاوه بر احساس حقارت به شدت دچار اضطراب هستند. وقتی این اضطراب شدت پیدا میکند، این افراد مبتلا به یک سری اجبارهایی میشوند و برخی اعمال اجباری را انجام میدهند. این اعمال اجباری که همان «اعمال وسواسی» است و به طور وسواسگونه عمل میکند و خودش را در حوزههای مختلفی نشان میدهد.
وسواس فکری؛ ریشه غیبت
باور اکثر مردم این است که اعمال وسواسی به وسواس در تمیزی و مثلا آبکشی محدود میشود، اما این طورنیست. ما وسواسهای مختلفی داریم که در حوزههای مختلف عملکرد بروز پیدا میکند. مثل وسواس در کنترل کردن، وسواس در انجام مناسک، مراسم و وسواسهای فکری که منجر به شروع افکار منفی و آزاردهندهای میشود. این افکار میتواند خودش را در اشکال مختلفی، مثلاً در قالب گفتوگوهای طولانی نشان دهد. پس یکی از علائم وسواس همین پرگویی و پرحرفی است. این عمل یک کار اجباری و وسواسگونه است. بنابراین برخی افراد بدگو، علاوه بر داشتن حقارت، استرس بالایی دارند و مبتلابه وسواس فکری هستند. آنها دائماً در مورد دیگران افکار منفی دارند و از آنها بدگویی میکنند. این وسواس فکری آنان را وادار میکند در قالب گفتوگوهای طولانی، در مورد دیگران بدگویی و به اصطلاح غیبت آنها کنند. این افراد مبتلابه اجبار در بدگویی از دیگران هستند و غیبت کردن در آنها تبدیل به یک عمل وسواسگونه میشود. بدگوییهایی که ریشهاش در حقارت و اضطراب بالای این افراد است. انجام عمل غیبت که در این افراد به صورت اجباری بروز پیدا میکند موقتا باعث آرامش فرد میشود. اما رفتهرفته سطح اضطراب او دوباره افزایش پیدا میکند و نیاز به تخلیه افکار منفی و وسواس گونه مجدداً بروز پیدا میکند. جالب است که انجام عمل اجباری بدگویی از دیگران در افرادی که مبتلا به این نوع وسواس فکری هستند، معمولاً احساس عذاب وجدان را هم به همراه میآورد، ولی آنها خودشان را مجبور میدانند به کارشان ادامه دهند. شخص وسواسی به مرحلهای میرسد که میگوید: دست خودم نیست.
چه کسی ضرر میکند؟
غیبتکردنهای دائمی این افراد شخصیت آنها را در ذهن دیگران تخریب میکند و آنها را از این میترساند که این فرد یک روز پشت سرشان بدگویی و شخصیت آنها را نزد دیگران خراب کند. این را باید بهخاطر داشت که فرد با غیبت کردن، خودش را در نزد دیگران کوچک و خوار میکند، چون نشان میدهد او نمیتواند خوبیهای بسیار زیاد دیگران را ببیند و بدیهای کمی که در وجود آنها هست را بزرگ میکند و به دیگران میگوید. آدمی که همیشه بدیهای دیگران را میبیند و خوبیهایشان را فراموش میکند و بدیها را نزد دیگران بازگو میکند، در نزد شنوندهها فرد حقیر و ضعیفی است. این حقارت باعث میشود فردی که بدگویی میکند توسط دیگران بایکوت شود و همیشه این ترس را در دیگران ایجاد میکند که ممکن است روزی آنها هم قربانی بدگوییهای او شوند.
درمان
این حقارتها را میشود با مراجعه به یک مشاور یا روان شناس درمان کرد و فرد را از طریق ایجاد نگرشهای جدید در زندگی و شناسایی نقاط قوت به خودش امیدوار کرد. این امیدواری باعث میشود که او با خودش صلح و انسجام شخصیتی دست پیدا کند و دست از بدگویی از دیگران بردارد. چنین فردی دیگر تنها نمیماند و میتواند ارتباطاتش را با دیگران حفظ کند و این برای همه لازم است. وقتی رفتار انسان برای دیگران آزاردهنده باشد باعث میشود تنها بماند و همین تنها ماندن موجب افسردگی و افت عملکردش میشود و به او آسیب میرساند. بنابراین لازم است هر فردی که مبتلابه یکی از رفتارهای آسیبزننده اجتماعی مثل غیبت، تهمت، حسادت و... است که موجب آسیبرساندن به رابطهاش با دیگران میشود، در پی درمان این رفتارها باشد و سعی کند آنها را رفع کند. همه ما برای تغییر به یک نقطه عطف و یک شروع نیاز داریم. ماه محرم فرصت خوبی است برای اینکه تمام رفتارهای نادرستی را که به ارتباط صحیح و عاطفی ما با دیگران لطمه میزند، کنار بگذاریم و تلاش کنیم که ارتباطی صحیح و منطقی با دیگران داشته باشیم.
غیبت یکی از بزرگترین عیوب اخلاقی است که در اخلاق اسلامی هم از آن بسیار صحبت شده و مسلمانان از غیبت کردن به شدت نهی شدهاند. شاید هیچ عملی در اسلام به اندازه غیبت بد و ناروا دانسته نشده باشد. دلیلش هم روشن است. غیبتکردن دوستیها را تبدیل به دشمنی میکند و باعث میشود حسن ظن و خوشگمانی جایش را به بدگمانی بدهد. این بدگمانی وحدت و دوستی را از بین میبرد و باعث ایجاد تفرقه میشود که از آسیبهای بزرگ جامعه است.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب روان شناسی ,
سلامت روان ,
اختلالت و مشکلات روانی ,
مطالب روانشناسی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 798
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0