مکان در داستان


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



وبلاگ رو چطور ارزیابی میکنید؟


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)


آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 13
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 12620
تعداد مطالب : 239
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

هر داستانی در جایی اتفاق می‌افتد.شخصیت‌های داستانی در مکان‌هایی رفت‌وآمد دارند، در فضاهایی با شخصیت‌های روبه‌رویشان صحبت می‌کنند و...در واقع مکان و موقعیت جغرافیایی داستان مسئله‌ای است که باید درباره‌اش فکر شود.بدون شک جهان داستان به موازات ماجرا و شخصیت و موضوعش مکانی را می‌خواهد که خود را به تصویر بکشاند بنابراین انتخاب مناسب مکان وقوع حوادث و رویدادها و نحوه‌ی چگونگی توصیف آن در نگارش داستانی قابل قبول، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.

مندنی‌پور زمان و مکان را دو عنصر جدانشدنی معنا کرده‌است و واژه‌ی جای-گاه را به کار برده‌است:

«به گمانم می‌توانیم مکان و زمان را در داستان به گرته‌ی فیزیک نسبیت ابعاد مشترک یک ساحت بدانیم.یعنی زمان را در داستان بُعدی دیگر از مکان بشناسیم و از این همگنی کسب معنا کنیم.از این رو به نشانه‌ی این نگاه و پیوند مکان و زمان ترکیب جای- گاه را،جای به‌ازای مکان و گاه به‌ازای زمان پیشنهاد کرده‌ام».(مندنی پور،۱۳۸۳ :۱۱۳)

همان‌طور که قبلا هم اشاره شد صحبت از یک عنصر داستانی بدون در نظر گرفتن ارتباطش با سایر عناصر داستانی دشوار است؛چرا که عناصر تشکیل دهنده‌ی داستان ارتباطی انداموار با یکدیگر دارند.

بدین‌جهت لازم است برای ملموس بودن پرداخت مکان داستان،تاثیر این عنصر را مشخصا با عناصر دیگرِ داستان مرور کنیم.در این بخش ارتباط مکان و شخصیت را پیش‌روی شما قرار می‌دهیم.

 

 

 

 

 

مکان و شخصیت

واکنش شخصیت به مکان

شخصیتی که خلق می‌کنید شاید در حین زندگی،کار،تفریح،درس خواندن و یا گذراندن مدت حبسش در زندان باشد.از همین الان می‌توانید انتخاب موضوع داستان را بر نحوه‌ی زندگی شخصیت و مکان‌هایی که می‌تواند در آن‌ها ایفای نقش کند به وضوح ببینید و بعد از آن ساختار طرح داستان و وقوع رویدادهای داستان را.

شخصیت داستان با مکان آشناست یا غریبه؟این مطلب بسیار مهم است.یک جوان شیرازی که از قضا در کتابخانه‌ی حافظیه ثبت‌نام کرده‌است و عضو فعال آن است،چیزهایی را که یک مهمان نوروزی مثلا از تبریز، به فضای بیرون حافظیه، درخت‌ها و گل‌کاری‌های محوطه دارد،ندارد.تفاوت میان چیزهایی که در یک مکان آشنا دیده می‌شود در مقایسه با مکانی ناآشنا،میدان خوبی برای ورود شخصیت است.البته نویسنده می‌تواند با حادثه‌ای غیر معمول فضای آشنا را تبدیل به فضایی ناآشنا کند و بعد از دید شخصیت به آن نگاه کند.حتما از دید یک روستایی زلزله دیده در شمال کشور، زمینی که پیش رویش با تلی از آجر و سنگ، تمام زندگیش را بلعیده است  و می‌خواهد دوباره خانه‌اش را تصور کند با زمینی که تا پیش از وقوع زلزله روی آن قدم می‌گذاشته تفاوت دارد.

واکنش احساسی شخصیت به یک مکان از دیگر جنبه‌های پیوند این دو عنصر است.مردی میانسال شخصیت داستانی شماست و جهانِ داستان او را روبه‌روی مکانی قرار داده‌است که روزی با زنی که دوست داشته‌است قرار داشته.مکانی که او را به یک دیدار عاشقانه در دوران جوانی‌اش می‌برد.زنی را که پیش از این‌ها دوست می‌داشته زیر سایه‌ی یکی از درخت‌های آن می‌بیند و به خاطر می‌آورد که آن روز هوا صاف و آفتابی بوده و او و معشوقش دست در دست هم برای وقت گذرانی، از خیابان با قدم‌هایی آهسته قدم می‌زدند حتی به یاد می‌آورد که معشوقش خانه‌ای بزرگ با دیوارهایی آجرنما را نشانش داده‌بود که در بزرگ و سفیدش را تمیز می‌دانست و دلش می‌خواست در خانه‌ای مثل این زندگی کند فقط به‌خاطر این‌که درخت نارنج حیاط خانه تنومند بود و بالکنش در تابستان‌ها جای خوبی برای خوردن یک عصرانه‌ی خوشمزه به نظر می‌رسید.و شخصیت شما آن خانه را پیدا می‌کند.حسی در او بیدار شده‌است او چیزی را در آن خیابان می‌بیند که پسربچه‌ای که سوار دوچرخه‌اش شده‌است و یا مرد جوانی که در ماشینش مشغول صحبت کردن با تلفنش است،نمی‌بینند.

تاثیر مکان بر شخصیت

شاید بخواهید اردوگاه اسیران جنگی مکان اصلی داستان شما و محل وقوع رویدادهای اصلی آن باشد؛آن‌وقت داستان شما و نوع تاثیری که آن مکان (اردوگاه)بر شخصیت‌ها می‌گذارد مسلما با تصویر زندانی که می‌سازید و چند زندانی با جرم قتل و یا تجاوز به عنف در آن انتظار اعدام را می‌کشند متفاوت است.(این تصاویر در ارتباط با واکنش شخصیت به مکان نیز قابل استفاده هستند.در واقع نوع واکنش و تاثیر مکان بر شخصیت به نوع موضوع داستان و درونمایه نیز مرتبط است).

تصور کنید شخصیت اصلی شما در جایی کار می‌کند که مجبور است به دلایلی که حتما روشنش کرده‌اید،در محل کارش زندگی کند.آیا می‌توانید در به تصویر کشیدن محل کارش کوتاهی کنید؟می‌توانید او را که مثلا مرد جوانی است نسبت به مکانی که در آن شب را به صبح می‌گذراند و از قضا منعی وجود دارد که او را بعد از ساعت مشخصی وادار می‌کند که از آن محل بیرون نیاید،بی‌تفاوت نشان بدهید؟تصویرهایی هستند که در جان دادن مکان مورد نظر بستگی به نوع شخصیت و شخصیت‌پردازی داستان شما دارد.مثلا همین جوانی که در محل کارش می‌خوابد اگر شاگرد مکانیک باشد یا کارگر چاپخانه حتما با کارگر شیرنی‌پزی و یا کتابخانه‌ای کوچک فرق می‌کند و شما می‌توانید تاثیری را که مکان بر تفریح و اوقات بیکاریش گذاشته و یا حتی خواب‌هایش،به گونه‌ای متفاوت جلوه دهید.

توصیف مکان

حتما می‌دانید که توصیف در دو حالت کلی یا مستقیم است یا غیرمستقیم.

تصور کنید می‌خواهید اتاقی را که محل وقوع حادثه‌ای در داستان‌تان است را توصیف کنید:

 

 

توصیف اول

اتاق بزرگ نبود.تنها یک پنجره داشت که با پرده‌ای کهنه و تیره پوشیده شده‌بود.لامپ اتاق چشمک می‌زد.دیوارهای اتاق خاکستری و دود گرفته‌بودند و فرش لاکی رنگ شش متری وسط اتاق جابه‌جا سوخته بود.این اتاق همان اتاقی بود که زن بیچاره خود را در آن سوزانده بود.هیچ‌چیز دیگری در اتاق نبود.

توصیف دوم

وارد که شد کلید برق را زد و بی‌اختیار به چشمک لامپ خیره ماند.دیگر از گل‌های ریز زیر پایش خبری نبود همه‌جای فرش جابه‌جا سوخته‌بود.سمت پنجره رفت پرده را پس کشید و با خود فکر کرد شاید اگر اجازه داده‌بود آفتاب از پشت پرده اجازه‌ی ورود به اتاق را داشت،افسرده نمی‌شد.به لُختی خاکستری رنگ دیوارها نگاه کرد،اگر یک ساعت آویزانش بود فرقی هم می‌کرد؟ یا مثلا عکس دسته‌جمعی دوران دانشجویی صاحب اتاق؟

توصیف اول مستقیم است و دومی غیر مستقیم.چه تفاوتی با هم دارند؟

در توصیف مستقیم گویا راوی برای خواننده،همه‌ی اتاق را می‌بیند و گزارش می‌دهد و در توصیف غیر مستقیم خواننده با راوی همراه می‌شود و با توجه به عکس العمل‌ها و احساسی که راوی دارد، اتاق را می‌بیند مضاف بر آن‌که احساس خودش نیز در دریافت و تصور اتاق دخیل می‌شود.توصیف غیرمستقیم خواننده را فعال می‌کند.

حواس پنچگانه

مکان در داستان به تناسب داستانی که می‌نویسید چه در دانشگاه روایت شود چه در آپارتمانی کوچک و یا بانکی شلوغ،حتما رنگ‌هایی در آن دیده می‌شود.شاید بوی خاصی به مشام شخصیت داستانی برسد یا صدایی گوش‌نواز و یا آزاردهنده.اگر قرار است همه‌ی اعضای خانواده دور سفره‌ی شام باشند و پدر خانواده همان شب خبر مهمی را به آن‌ها بگوید مثلا جریان انتقالی‌اش را، حتما مزه‌ی غذا به دهان دخترِ جوان خانواده که با این خبر از مرد دلخواهش که پنهانی با هم ملاقات دارند،با بقیه‌ی اعضا فرق می‌کند.

پس می‌توانید برای جان بخشیدن به مکان داستانی‌تان و پرداخت قابل قبول‌تر، حواس پنچگانه‌ی خواننده را به کار بکشید.

یادتان باشد همه‌ی این‌ها را که گفتیم با در نظر گرفتن تمامی عناصر داستان لحاظ می‌شوند.توضیح بیش از حد مکان با توصیف‌هایی خسته‌کننده که هیچ‌کدام نقشی در حرکت رو به جلوی داستان ندارند،توصیه نمی‌شوند.

نکته‌ی پایانی این‌که مکان‌های متعدد و دور از هم برای نگارش داستان کوتاه مناسب نیست مگر این‌که ضرورتی داستانی داشته باشند.(منظور از مکان‌های دور از هم این است که به طور مثال اگر ماجرای داستان شما در شیراز اتفاق می‌افتد،روایت داستان را به شهرهای دیگر نکشاندید و ماجرای دیگری را مثلا در اصفهان روایت نکنید البته برخی مواقع نویسنده تصور می‌کند اگر آغاز روایتی در ایران باشد و در ایتالیا دنبال شود خالی از لطف نیست که این مسئله نیز با رعایت تدابیر درست و روشن داستانی غیر ممکن نیست).  

خلاصه‌ی مطلب

۱ هر داستانی مکانی دارد که نمی‌توان نسبت به تصویر کشیدن آن بی‌توجه بود.

۲ مکان و ارتباط تنگاتنگی که با سایر مصالح داستانی دارد،باعث شده است که نحوه‌ی پردازش سایر مصالح در به تصویر کشیدن مکان موثر باشد.

۳ مکان و شخصیت برهم تاثیر متقابل دارند که گاهی مکان بر شخصیت تاثیر می‌گذارد و گاهی اوقات شخصیت بر نحوه‌ی ارائه‌ی مکان موثر است.

الف)واکنش شخصیت بر مکان

مشخصا آشنا بودن و غریبگی در مکان و هم چنین تاثیری که شخصیت از یک مکان دریافت می‌کند(تاثیر احساسی)در نوع ارائه‌ی آن نقش دارد.

ب)اثر مکان بر شخصیت

وقتی نوع زندگی کردن شخصیت داستانی شما،به گونه‌ای خاص و در مکانی خاص است،بدون شک آن مکان تاثیر مشخص(به‌طور مثال تاثیر در عادات غذایی و رفتاری) و گاه نامشخصی(مشخصا تاثیرات روحی و روانی) بر شخصیت دارد.

۴ توصیف مکان بهتر است به طور غیر مستقیم باشد.

۵ می‌توانید با دخالت حواس پنجگانه،خواننده را با محیط آشناتر کنید و تاثیر بهتری بگذارید.

۶ بهتر است در نگارش داستان کوتاه از آوردن مکان‌های متعدد و دور از هم،استفاده نکنید.




:: موضوعات مرتبط: ادبیات , معنا و مفهوم , ,
:: بازدید از این مطلب : 899
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی نظری
ت : پنج شنبه 2 مهر 1396
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


(function(i,s,o,g,r,a,m){i['GoogleAnalyticsObject']=r;i[r]=i[r]||function(){ (i[r].q=i[r].q||[]).push(arguments)},i[r].l=1*new Date();a=s.createElement(o), m=s.getElementsByTagName(o)[0];a.async=1;a.src=g;m.parentNode.insertBefore(a,m) })(window,document,'script','//www.google-analytics.com/analytics.js','ga'); ga('create', 'UA-52170159-2', 'auto'); ga('send', 'pageview');