داستان با حضورش در دنیایی که خلق میکند زمانی را به خود اختصاص میدهد برای روایت و ساخته شدن.به طور کلی چهار نوع زمان در داستان پیشرو داریم:
«۱زمان تقویمی
منظور همین تقسیمبندی زمینی و بلکه انسانی است که بر حرکت وضعی و انتقالی زمین قرارداد شده و سال و ماه و روز و ساعت و اجزایش را همهمان میشناسیم و با اندوه، گذشتنش را نظاره میکنیم.در داستان اینگونه زمان بستر حلقههای حادثههای گوناگون است که پیاپی همخوان با لحظهها سلسلهشان را پدید میآوردند.در داستان همین که مینویسیم یا میخوانیم:ساعتی گذشت یا چهارشنبه هم برای من باران میبارید یا در سال ۷۶ با همه انکارها سرانجام پذیرفت که عاشق شده،زمان تقویمی پدید آوردهایم.
۲زمان کیهانی
از نخستین آنِ انفجار بزرگ(big bang (زمان کیهانی آغاز شدهاست.در زمان صفر تمام مادهی جهان، گویوار لابد در هم فشرده به صورت هستهی زمان و مکان حضوری مبهم داشته است گویا.چنانکه فیزیک امروز میگوید.فردا روز شاید این نظریه عوض شود...در داستانهای علمی تخیلی به علت حضور سرعت زیاد حرکت،به علت جولان در کهکشان،زمان کیهانی نقش مییابد.(نمود زیبای این زمان را در رمان ۲00۱،اودیسهی فضایی(راز کیهان)نوشتهی آرتور سی.کلارک به هنگامی که آخرین فضانورد به تونل زمانی آن سنگ بزرگ در مدار مشتری وارد میشود و زمانها را به سرعت در مینوردد و خلقتها را شاهد میشود میتوان خواند.
۳زمان حسی
خیلی گفتهایم:وای چقدر زود گذشت!اصلا نفهمیدم چطور گذشت...یا در مواقع بی بختی و ناگواری و تنگنا بسا گله کردهایم که: به نظرم هر دقیقه با اندازهی یک سال میگذرد...
زمان حسی،زمانی است که واحد ثابت مثل ثانیهی زمان تقویمی یا مدت زمانی که نور سیصد هزار کیلومتر را طی میکند ندارد.واحد آن کشآمدنی،یا کوتاهشدنی است و فاعل تعیین چنین واحدی،حس ماست.زمان حسی همچون ذرات فروریختهی ساعت شنی در حافظهی ما انباشت و پدیداری مییابد.سرعت سیر یک خاطره در ذهن ما میتواند با سرعت نور باشد یا برعکس نشاط و یا اندوه آنات آن به درازا کشیدهشود و ساعتها و بل روزها،در زمان حالمان تزریق شود...زمان حسی مانند کشوهای درهم یا نقش آینههای روبهرو بر هم هستند و اصلا خلل و فرج یکدیگر را پر کردهاند.
۴زمان روایت
زمان تقویمی و زمان کیهانی از بیرون بر داستان وارد میشوند زمان حسی آناتی است خاص شخصیتهای داستان و حافظهشان.اما زمان روایت مالِ خودِ خود داستان است.در اراده و تحت جباریت نویسنده است...نویسنده معمولا به زمان روایت میاندیشد.یعنی اینکه افعال روایت به چه زمانی باشند.گذشته؟حال؟یا حتا شاید آینده هم بلکه».(مندنی پور،۱۳۸۳ :۱۱۴تا۱۱۶و۱۱۹)
زمان تقویمی مناسب روایت داستانهایی است که توالی زمان در آن نقش تعیینکنندهای دارند.بدین معنا که روایت،سیری خطی دارد.بهم ریختگی زمانی و مکانی در این داستانها معنا ندارد در مقابل زمان حسی که به نظر میرسد کاملا در انحصار شخصیت و حالات اوست بهم ریختگی زمانی و مکانی را به همراه دارد همان اتفاقی که در جریال سیال ذهن میافتد.
و اما زمان روایت؛انتخاب زمانی که مناسب با روایت داستان باشد باید با دقت صورت پذیرد چراکه هر انتخابی امکانات و محدودیتهایی را برای روایت ایجاد میکند و نویسنده میبایست با تعیین اولویت خود در روایت و با توجه به سایر مصالح داستانی،زمان روایت داستان را انتخاب کند.بهطور مثال استفاده از زمان گذشته در حالت ساده و استمراری یا گذشتهی دور حال و هوای داستان را متفاوت میکند اگر ماجرایی را در شکل گذشتهی ساده بیاوریم شاید بخواهیم نتیجه بگیریم و این حس را القاء کنیم که موضوعی در گذشته بود و تمام شد اما وقتی گذشته استمراری را انتخاب میکنیم بر ادامه دار بودن ماجرایی که رخ داده و حسی که بر جای گذاشته توجه میکنیم.
اگر راوی شما برای کسی صحبت میکند، زمان حال را انتخاب کردهاید مگر اینکه راوی خاطرهای در گذشته را تداعی کند.تلفیق زمانهای مختلف به موازات نحوهی روایت و نوع داستان این امکان را فراهم میکند که زمانهای متنوعی را تصور کنیم که شاید قصد داشته باشند تفاوت موقعیتی را، یا ادامه موقعیتی مشابه را در زمانهای مختلف نشان دهند و یا مفهومی را روشن کنند و همچنین خواننده را به درکی از شرایط شخصیتها برسانند.
در واقع در یک نمای کلی انتخاب زمان به نوع داستان سنتی و یا مدرن بودن آن، از آن جهت مرتبط است که در داستان سنتی امکان استفاده از زمان تقویمی وجود دارد و در داستان مدرن امکان استفاده از زمان حسی بیشتر است؛چراکه داستان سنتی اگر کانون توجهش حوادث باشد، خواننده به دنبال بعد چه اتفاقی میافتد است و در داستان مدرن، محور شخصیت و حالات اوست و مواجهاش با دنیای بیرون در حالیکه دنیای درونیاش قرار است با جزییات به نمایش گذاشتهشود و در این صورت خواننده در مقابلِ داستانی قرار میگیرد که بیشتر باید بپرسد: چرا این اتفاق افتاد؟البته داستانهای مدرنی هستند که از زمان تقویمی سود جستهاند و به خوبی وضعیت شخصیتی محوری را به نمایش گذاشتهاند.نکتهی دیگر، رویدادهای داستان هستند که حتما زمانی را به خود اختصاص میدهند و این کوتاهی و بلندی زمان وقوع حوادث در انتخاب زمانِ روایت،تاثیرگذار است.طرح یک داستان، زمان روایت را و زمان روایت با توجه به طرح یک داستان انتخاب میشود.
بازگشت به گذشته
مفهوم دیگری نیز در ارتباط با زمان در داستان قرار میگیرد که بازگشت به گذشته flash back) (است گاهی اتفاق میافتد که شخصیت داستان گذشتهی خود را مرور میکند و گاهی نیز این نویسنده است که با آوردن گذشتهی شخصیتِ داستانی، میخواهد خواننده را با دیروز او آشنا کند و یا قصد مقایسه و به تصویر کشیدن دو موقعیت در دو زمان مختلف را دارد؛در این مواقع از بازگشت به گذشته استفاده میشود.
بازگشت به گذشته میبایست به روند رو به رشد جریان داستان،آشنایی با داستان و شخصیت آن و در نتیجه ارتباط بیشتر خواننده با فضا و مکان و حال و هوای داستان کمک کند.از آنجایی که بازگشت به گذشته، زمان و مکان را تغییر میدهد و همچنین نوع روایت را که در برخی مواقع شامل تغییر زاویهی دید و راوی هم میشود، میبایست بهجا و سنجیده استفاده شود. اگر نویسنده جابهجا از این تکنیک برای نمایش گذشتهای که مورد استفادهی داستان نیست،استفاده کند،انسجام روایت از بین میرود و گویی خواننده با هر بازگشت به گذشتهای با یک دستانداز مواجه میشود.نویسنده باید در به کار گیری بازشگت به گذشته کاملا هدفمند و فکرشده عمل کند. در برخی مواقع استفاده از بازگشت به گذشته نویسنده را متهم به تنبلی در پرداخت شخصیت و یا ناتوانیاش در تعریف کردن داستان میکند.جایی که نویسنده میتواند اطلاعات مهم شخصیت داستانی را از طریق گفتگو ارائه دهد نیازی به بازگشت به گذشته نیست.
خلاصهی مطلب
۱زمان در داستان انواعی دارد:
الف)تقویمی(در روایتهایی که سیر خطی دارند کاربرد دارد و بر قاعدهی زمانی است که میشناسیم:ثانیه و دقیقه و ساعت؛روز و هفته و ماه و سال)
ب)کیهانی(مورد استفاده در داستانهای علمی تخیلی)
ج)حسی(این زمان مختص حالات شخصیت داستان است و با درهم ریختگی مکانی و زمانی در ذهن شخصیت مرور میشود)
د)زمان روایت(انتخاب زمانی برای روایت توسط نویسنده است که مربوط به آشنایی با دستور زبان فارسی است)
۲ تفاوت زمان تقویمی و کیهانی با زمان حسی در این است که دو زمان تقویمی و کیهانی از بیرون بر داستان وارد میشوند ولی زمان حسی اختصاص به شخصیت داستان دارد.
۳ بهتر است زمان در داستان کوتاه،مدت کوتاهی را به خود اختصاص دهد چرا که داستان کوتاه مجال پرداختن به زمانهای بلند را ندارد.
۴ انتخاب نوع زمان روایت که در حیطهی اختیارات نویسنده است میبایست با توجه به کُل ساختمان داستان کوتاه انتخاب شود؛چراکه انتخاب مناسب زمان روایت، بر میزان تاثیرگذاری داستان و القای بهتر حس مربوط به داستان نقش مهمی دارد.
۵ گاهی اوقات نویسنده تصمیم میگیرد در متن خود از بازگشت به گذشته استفاده کند.در مواقعی که میخواهد گذشتهی شخصیت را مرور کند یا دو موقعیت را در دو زمان و مکان مختلف به تصویر بکشد.
۶ نویسنده مجاز نیست مکرر زمان و مکان داستان را، با بازگشت به گذشته تغییر دهد؛چراکه این کار میتواند به انسجام متن آسیب بزند و اطلاعاتی به متن تزریق کند که در پیش بُرد داستان کاربردی ندارد.
:: موضوعات مرتبط:
ادبیات ,
معنا و مفهوم ,
,
:: بازدید از این مطلب : 827
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0